آورده ام از دریا یک چشم اهورایی
چشمی که گمان کرده هر شب تو در اینجایی
می ترسم از این که تو آهسته بیایی باز
خوابم برود ناگاه بربالش لالایی
گفتی که میایم باز هر جا که غم است آنجا
غم می رسد اما تو اما تو نمی آیی
چشمم به در است اینک در خلوت این شب ها
من منتظرت هستم ای حضرت تنهایی
کمیل قاسمی
تاریخ : چهارشنبه 92/11/16 | 6:33 عصر | نویسنده : مشکات | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.